ارنوازارنواز، تا این لحظه: 15 سال و 4 ماه و 14 روز سن داره

داستان‌هاي عمه پسند

شمردن

ارنواز تازگیا عددها را اینجوری می شمره: یک، دو، سه، چهار، پنج، شش، یازده، هفده ... ارنواز قبلا بهتر می شمرد ولی مامانی میگه این شمردن اینقدر شیرینه که نمی خواد درستش کنه
25 آذر 1390

دو دو تا

-مامانی مثلا من مامان باربیم، تو بابا باربی دو تا هم بچه داریم. یکیشون زری، یکیشون مارلی، یکیشون سفید برفی، یکیشون سیندرلا، یکیشون... - اینا که بیشتر از دو تاهستند - نه ما دو تا بچه داریم
25 آذر 1390

بچه های زن دایی

ارنواز: مامانی اسم بچه های زن دایی کبری چی هست؟ مامانی: تو بگو - خانیه - آفرین - علی - دیگه - دایی مرتضی خاله سلیمه میگه زن دایی از بس بزرگه ارنواز فکر می کنه دایی بچه اش هست!
25 آذر 1390

تکرار

ارنواز: بابا برام سندباد می خری؟ - نه عزیزم ترسناکه - عیب نداره بخر - آخه تو می ترسی - خب بترسم عیب نداره - عیب داره یه کارتون دیگه واسه ات می خرم - نه نخر تو همه اش کارتون ترسناک می خری ... به نظر شما با این بچه باید چه کار کرد؟
23 آذر 1390

کارتون ترسناک

بابایی یه بار به حرف مامانی گوش نکرده و واسه ارنواز سندباد خریده و ارنواز حسابی ترسیده. چند ماه بعد ارنواز: بابا برای من سندباد بخر بابایی: نه بجاش واسه ات یه کارتون پرنسسی می گیرم. چند ساعت بعد بابایی مجبور میشه که بره و یه کارتون بخره اما چون تو مغازه دم خانه کارتون پرنسسی نبود، بابایی به جاش فایول کنجکاو را می خره. روز بعد مامانی به بابایی زنگ میزنه و باهاش دعوا می کنه مامانی: این چه کارتونهایی هست که می خری؟ بابایی: مگه چشه؟ مامانی: ارنواز ترسیده و میگه این بابایی همه اش واسه ام کارتون ترسناک می خره!
23 آذر 1390

مو و دماغ

١- ارنواز براش خیلی مهمه که موهاش پایین بیاد (یعنی بلند بشه) اینه که دائم شیر می خوره ٢- ارنواز تازگی ها به خاطر سرماخوردگیش عادت کرده که دست توی دماغش کنه. ٣- مامانی به ارنواز میگه که اگه دست تو دماغش بکنه موهاش بلند نمیشه ٤- سوال ارنواز: مامان تو بچه بودی زیاد دست تو دماغت می کردی که موهات کوتاهه؟
23 آذر 1390

جنی

مامان: ارنواز بعضی وقت ها جنی می شی ها (جنی=جن زده) ارنواز: جنی؟ آره من جنی ام (جنی= یکی از شخصیت های کارتون دوازده پرنسس رقصنده)
23 آذر 1390